اهمیت غربالگری سندرم داون و پروتکل آن

اهمیت غربالگری سندرم داون و پروتکل آن

 

آزمون جامع (The Integrated Test)

روشی مطمئن در غربالگری سندرم داون و سندرمهای دیگر

 

 

اهمیت غربالگری سندرم داون و پروتکل آن

 

تشخیص قبل از تولد بیماریهای ژنتیکی، مادرزادی و ارثی، مطمئن ترین روش پیشگیری و کنترل این بیماریها در جامعه بوده، که از طریق بکارگیری روشهای تشخیصی مختلف به منظور بررسی وضعیت جنین در دوران بارداری امکانپذیر شده است؛ تا بدین طریق بتوان از تولد نوزاد مبتلا به این بیماریها جلوگيری نمود. در بین این بیماریها، سندرم داون با شیوع 1 در 500 زایمان منتهی به تولد نوزاد زنده، بعنوان شایعترین اختلال کروموزومی شناخته شده و از اینرو با توجه به شیوع فراوان آن، روش های مختلفی نیز جهت تشخیص قبل از تولد آن ابداع شده اند؛ که بطورکلی در دو گروه روشهای تهاجمی (Invasive) نظیر انجام آمینوسنتز، نمونه گیری از پرزهای جنینی یا CVS و روشهای غیرتهاجمی (Non_Invasive) از قبیل انجام سونوگرافی سه یا چهار بعدی و اندازه گیری غلظت مارکرهای سرمی خون مادر قرار میگیرند.

روش های غیرتهاجمی تشخیص سندرم داون نقش غربالگری را داشته و روش های تهاجمی با توجه به احتمال ایجاد خطر سقط جنین و نیز هزینه بالای اقتصادی آن، نقش تأییدی را خواهند داشت. بنابراین پروتکل تشخیص بایستی برمبنای انجام آزمایشات غیرتهاجمی در وهله اول بوده، که در صورت مثبت بودن نتایج و قرار گرفتن در گروه با ریسک بالا، برای تأیید و قطعی شدن نتیجه مثبت از روشهای تهاجمی استفاده نمود.

 

آزمون جامع (The Integrated Test)

 

آزمون جامع یکی از چهار آزمون موجود در غربالگری سندرم داون بوده، که سه آزمون دیگر شامل دابل تست (Double Test) یا تست ترکیبی (Combined Test)، تریپل تست (Triple Teset) و کواد راپل تست (Quadruple Test) میباشد. همگی این آزمونها برای غربالگری، از مارکرهای سرمی خون مادر استفاده مینمایند، که این مارکرهای سرمی عبارتست از:

1-      پروتئین پلاسمایی A مرتبط با حاملگی یا PAPP-A2 ، که بوسیله جفت در حال تکامل تولید شده و غلظت آن در سرم مادر بسرعت پس از هفتمین روز حاملگی افزایش مییابد. اندازه گیری این پروتئین در سه ماه اول بارداری، مارکر مفیدی در غربالگری سندرم داون میباشد.

2-      آلفافتوپروتئین یا αFP ، که یک کلیکوپروتئین انکوفتال بوده و در خلال تکامل جنینی توسط کبد، کیسه زرده و به مقدار کمی مجاری معدی- روده ای تولید میگردد. مقداری از  αFP سنتز شده، از طریق جفت وارد گردش خون مادر شده و میزان آن تا اواخر سه ماهه دوم بارداری افزایش یافته و پس از آن رو به کاهش میگذارد. لذا پس از تولد ، سریعاً غلظت آن در سرم کاهش یافته، بطوریکه پس از دومین سال تولد، مقدار ناچیزی از آن در سرم قابل اندازه گیری میباشد.

3-      بخش آزاد زنجیره بتا هورمون گنادوتروپین جفتی یا free β-HCG .

4-      استریول غیرکونژوگه یا uE3 که توسط غدد آدرنال جنین ساخته شده و در جفت، متابولیزه میشود. استریول با عبور از جفت، وارد جریان خون مادر شده و از طریق کلیه ها یا کبد، در صفرا دفع میشود.

5-      Inhibin A که یک هورمون پروتئینی هترودیمر بوده و بوسیله سلولهای گرانوزایی تخمدان و سلولهای سرتولی بیضه ها ترشح شده که بطور انتخابی ترشح هورمون FSH را مهار مینماید.

تفاوت این آزمونها علاوه بر حساسیت، میزان مثبت کاذب و ارزش پیش بینی نتایج مثبت متعاقباً بدانها اشاره خواهد شد، همانطوریکه از نامگذاری آنها نیز پیداست؛ در تعداد مارکر مورد سنجش میباشد.

بطوریکه در دابل تست یا تست ترکیبی دو مارکر PAPP وfree β-HCG  ، در تریپل تست سه مارکر  αFP،  β-HCGTiter و uE3 و در کواد راپل تست علاوه بر سه مارکر تریپل تست ، مارکر Inhibin A نیز اندازه گیری می شود.در حالیکه در آزمون جامع، تمامی پنج مارکر فوق الذکر در دو مرحله زمانی متفاوت مورد ارزیابی قرار میگیرند.

مرحله اول انجام آزمون جامع در سه ماهه اول بارداری و بهترین زمان انجام آن هفته یازدهم بارداری بوده، که البته مابین هفته های 10-13 نیز قابل انجام است. در این مرحله ضمن انجام اندازه گیری سطح سرمی مارکر PAPP-A یک اسکن سونوگرافی نیز بمنظور تعیین سن بارداری و نیز اندازه گیری ضخامت پین پشت گردن یا NT انجام میپذیرد.

مرحله دوم آزمون جامع در سه ماهه دوم و مناسبترین زمان انجام آن هفته های 15-16 بوده، ولی تا پایان هفته 22 نیز قابل انجام است. در این مرحله سطح سرمی مارکرهای α-FP، β-HCG Titer، uE3 و Inhibin A اندازه گیری میشوند.

نتیجه آزمون جامع تنها زمانی قابل ارائه خواهد بود که مادر در هر دو مرحله آزمون شرکت نموده و نمونه گیری شده باشد. اگر نمونه خون دوم تا پایان هفته بیستم دریافت نشود ریسک سندرم داون با استفاده از اطلاعات آزمایشات مرحله اول به تنهایی گزارش خواهد شد،که ارزش آن نسبت به آزمون جامع کمتر خواهد بود. زیرا استفاده از نتایج دو مرحله آزمایش مطمئن تر و مؤثرتر از استفاده از نتایج مرحله اول در تشخیص بارداری مبتلا از سالم خواهد بود و نتیجه آن نیز کاهش شانس از دست دادن حاملگی مبتلا به سندرم داون خواهد بود.